Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jack knife
U
خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
justifying
U
چاپ گرفتن با حاشیه سمت چپ مستقیم
justify
U
چاپ گرفتن با حاشیه سمت چپ مستقیم
justifies
U
چاپ گرفتن با حاشیه سمت چپ مستقیم
dasd
U
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
heels
U
پاهای عقب
heel
U
پاهای عقب
astride
U
با پاهای گشاداز هم
astraddle
U
با پاهای از هم گشاده
direct exchange
U
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
direct
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
plumiped
U
دارای پاهای پردار
foot sore
U
دارای پاهای زخمی
duckfooted
U
دارای پاهای شهن
rough footed
U
دارای پاهای پردار
feather footed
U
دارای پاهای پردار
footsore
U
دارای پاهای زخمی
stag position
U
وضع پاهای باز
rough legged
U
دارای پاهای پردار مودرچهارقلم
spindle legged
U
دارای پاهای درازوباریک لندوک
fin footed
U
دارای پاهای پرده دار
stag jump
U
پرش با پاهای باز در هوا
gait
U
طرز حرکت پاهای اسب
red legs
U
نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
gaited
U
اسب دارای حرکت پاهای معین
hermit crab
U
خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
hermit crabs
U
خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
spindle shanked
U
دارای پاهای دراز وباریک لندوک
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
side staddle hep
U
پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
capriole
U
پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
She has long and shapely legs .
U
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
leg of mutton
U
دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
onward
U
بجلو
head way
U
بجلو
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
prefrontal
U
بجلو مغز
propelled
U
بجلو راندن
propel
U
بجلو راندن
propels
U
بجلو راندن
inclining
U
خمیدگی بجلو و پایین
slide chasse
U
حرکت با یک پا بجلو و فشار
ap koobi seogi
U
راه رفتن بجلو
Keep moving!
U
بجلو برو
[بروید]
!
ap dellyo chagi
U
ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
antrorse
U
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
go long
U
تلاش درپاس طولانی بجلو
elicitation
U
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights
U
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
sculls
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Move along, please!
[in a crowd]
U
لطفا بجلو حرکت کنید!
[در جمعیتی]
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
scull
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
french heel
U
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
direct dyes
U
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
scull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
front drop
U
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
skulls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
balestra
U
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
skull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
sculled
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
straddle seat
U
تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
hitch and go
U
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
cradles
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradled
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradle
U
نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
goofy foot
U
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
telemark
U
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
mazurka
U
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
straight line
U
مستقیم
directs
U
مستقیم
straight line code
U
کد خط مستقیم
direct
<adj.>
U
مستقیم
directed
U
مستقیم
first-hand
U
مستقیم
straight line code
U
کد مستقیم
straighter
U
مستقیم
straight line
U
خط مستقیم
right
U
مستقیم
levels
U
مستقیم
firsthand
U
مستقیم
bee line
U
خط مستقیم
straightest
U
مستقیم
beeline
U
خط مستقیم
levelled
U
مستقیم
leveled
U
مستقیم
level
U
مستقیم
upstanding
U
مستقیم
on line
U
مستقیم
attributive
U
مستقیم
straight
U
مستقیم
unintermediate
<adj.>
U
مستقیم
righting
U
مستقیم
righted
U
مستقیم
straightish
U
مستقیم
direct selling
U
فروش مستقیم
indirect
U
غیر مستقیم
direct taxes
U
مالیاتهای مستقیم
directness
U
مستقیم بودن
direct support
U
کمک مستقیم
Go straight ahead.
مستقیم بروید.
d.c.
U
جریان مستقیم
straight edge
U
لبه مستقیم
direct hit
U
اصابت مستقیم
forward voltage
U
ولتاژ مستقیم
forward resistance
U
مقاومت مستقیم
close supervision
U
نظارت مستقیم
d.c
U
جریان مستقیم
direct damage
U
ضرر مستقیم
direct address
U
نشانی مستقیم
uncurl
U
مستقیم شدن
uniaxial bending
U
خمش مستقیم
direct fire
U
اتش مستقیم
straightening flute drill
U
مته مستقیم
video disk
U
دسترسی مستقیم
visual fire
U
تیر مستقیم
wall pass
U
پاس مستقیم
direct fire
U
تیر مستقیم
direct file
U
پرونده مستقیم
direct address
آدرس مستقیم
direct coupling
U
کوپلینگ مستقیم
direct coupling
U
جفتگری مستقیم
direct cost
U
هزینه مستقیم
direct conversion
U
تبدیل مستقیم
direct control
U
کنترل مستقیم
direct support
U
پشتیبانی مستقیم
direct hits
U
اصابت مستقیم
direct aggression
U
پرخاشگری مستقیم
direct dye
U
رنگینه مستقیم
direct file
U
فایل مستقیم
direct access
U
دستیابی مستقیم
airline
U
خط مستقیم هوایی
straight line
U
دارای خط مستقیم
spur offtake
U
ابگیر مستقیم
direct outlet
U
ابگیر مستقیم
direct observation
U
دیدبانی مستقیم
through call
U
مکالمه مستقیم
airlines
U
خط مستقیم هوایی
straight line
U
بخط مستقیم
straight position
U
فرم مستقیم
straight left
U
چپ مستقیم در بوکس
direct material
U
مواد مستقیم
direct load
U
بارگذاری مستقیم
direct pressure
U
فشار مستقیم
direct process
U
فرایند مستقیم
direct access
U
دسترسی مستقیم
direct object
U
مفعول مستقیم
direct relationship
U
وابستگی مستقیم
direct relationship
U
ارتباط مستقیم
direct labour
U
دستمزد مستقیم
direct reading
U
قرائت مستقیم
highroad
U
صراط مستقیم
highroads
U
صراط مستقیم
direct lighting
U
روشنایی مستقیم
direct processing
U
پردازش مستقیم
direct selection
U
انتخاب مستقیم
on line help
U
کمک مستقیم
positive relation
U
رابطه مستقیم
dressing
U
مستقیم کنی
hottest
U
خط تلفن مستقیم
hotter
U
خط تلفن مستقیم
hot
U
خط تلفن مستقیم
rectiliner
U
مستقیم الخط
aright
U
مستقیم مستقیما
straighter
U
قسمت مستقیم
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com